سلام وصبح بخیر
امروز صبح هنگام بیرون آمدن بی تاب وتوان بدنبالم می اومد ومن هم عجله داشتم با گریه صدام می کرد که با خودم ببرمش من هم جلسه داشتم ونتونستم بیارمش بیرون.
نویسنده :
ئه وا و بابای آلاء
14:03